قدرت زنان داغدار و خطر ربات های متخاصم

به گزارش زنگ قلاب بافی، در مگان به طرز رندانه ای روی موضوع حساسیت برانگیز زنانگی مسموم دست گذاشته شده، یعنی همان چیزی که باعث شده در جهانی مدرن خیلی ها نسبت به خوانش های افراطی از فمینیسم هراس داشته باشند و جرات هم ننمایند که درباره اش حرف بزنند. فیلم بدون ادعایی فراتر از سرگرم کردن تماشاگر، ناخواسته درباره دو مفهوم مهم در جهانی امروز است که در عمل می توانند ما را نجات دهند و جهان را به جای بهتری تبدیل نمایند.

قدرت زنان داغدار و خطر ربات های متخاصم

تصور کنید که بعد از قسمت اول پدرخوانده، بازیگر نقش مایکل از جهان می رفت. برای ساخت قسمت دوم دو راه بیشتر وجود نداشت؛ بازیگر اصلی را جایگزین نمایند یا داستان را تغییر دهند و فردو کورلئونه به نقش اصلی تبدیل گردد.

طبعا راه دوم سخت، عجیب و غیرممکن به نظر می رسد، ولی اگر اتفاق می افتاد با فیلمی کاملا متفاوت روبرو می شدیم. پلنگ سیاه: واکاندا تا ابد چنین حکایتی دارد و در کمال توجه بدون قهرمان اصلی، داستانش همچنان کار می نماید و همدلی تماشاگر را برمی انگیزد.

با مرگ تی چالا (به علت فوت ناگهانی چادویک بوزمن بیرون در جهانی واقعی) واکاندا به بحران دچار شده. جهان انتظار دارد که این کشور ثروتمند منابع وایبرانیوم خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. همزمان کوشش آمریکا برای اکتشاف عنصر گرانبها، تمدن مخفی و باستانی تالوکان ها، گروهی از انسان های آبزی و جهش یافته، را به خطر می اندازد، چرا که تمدن آن ها نیز بر پایه وایبرانیوم بنا شده. نیمور (پادشاه تالوکان ها) به سراغ واکاندا می رود و اعلام می نماید که یا با ما در مقابل جهان متحد می شوند یا اولین قربانی خواهند بود. با فقدان پلنگ سیاه به عنوان نماد یک ملت، راه برای اتحاد در برابر تهدیدات خارجی سخت تر از همواره است و….

حوصله فیلم های مارول را ندارید و همان پلنگ سیاه را هم نتوانسته اید تحمل کنید؟ پس بهتر است به خودتان زحمت ندهید و سراغ قسمت دوم نروید. اگر قسمت اول نظرتان را جلب نموده بود، واکاندا تا ابد هم نکات غافلگیرنماینده کم ندارد. اولا می بینید در جهانی خیالی مارول چطور با الهام از مناسبات سیاسی جهانی واقعی و به خصوص آنچه در خاورمیانه می گذرد، منازعه ای بر سر قدرت و منابع به طرزی زیرکانه تصویر شده.

ثانیا تصمیم جسورانه سازندگان فیلم برای حذف قهرمان و میدان دادن به شخصیتی دیگر، درامی تازه را درباره بلوغ، میراث و مسئولیت شکل داده. داستان درباره گروهی از زنان یک سرزمین است که یاد می گیرند چطور با تراژدی کنار بیایند و هویت خود را در مبارزه از نو تعریف نمایند. در این راه ابزار اصلی نیز چیزی نیست جز همدلی؛ و در کمال تعجب با فیلمی روبرویم که تمام کوششش را نموده تا از کاراکتر نه چندان قدرتمندش محافظت کند تا بالاخره زمان غرش فرا برسد.

البته اجرای فیلم در تمامی لحظات به بلندپروازی های دراماتیکش نمی رسد و طراحی صحنه های اکشن و جلوه های ویژه الان هم توی ذوق تماشاگر نزند و ارتباطش را قطع نکند، خیلی زود کهنه خواهند شد. واکاندا تا ابد هر جا که پایش روی زمین است، کار می نماید. به محض اینکه ایده ای توجیه ناپذیر به چشم می خورد، از فیلم فاصله می گیرید. این روند تقریبا تا انتها ادامه دارد. اگر با فیلم همراه شده باشید، آخر سر چیزی که برایتان باقی می ماند، نیمه پر لیوان است.

وقتش است که بترسید

این روز ها دو مدل فیلم ترسناک پیروز داریم؛ در مدل اول پوسته را نگه می دارند و درون را از قرارداد های ژانر تهی می نمایند و جایش را می دهند به تجربیات تازه. به همین علت در ظاهر یک فیلم ترسناک عامه پسند، با اثری روشنفکرانه روبرو می شوید که به جای مخاطبان معمول ژانر، تماشاگران سختگیر را تحت تاثیر قرار می دهد.

در دسته دوم، قرارداد ها سر جایشان باقی می ماند و کسی به فکر فراتر رفتن از ژانر نیست، فقط عناصر را با پدیده های روز عوض می نمایند و راه هموار می گردد برای شکل گیری یک فرنچایز تازه با کارکرد به روز شده همان ترسناک های کلاسیک. مگان را می گردد در دسته دوم قرار داد. داستان درباره محصول نو یک غول تکنولوژی است؛ اسباب بازی های هوشمندی که در قالب همراه و مراقب بچه ها طراحی شده اند و به زودی عرضه خواهند شد.

یکی از نفرات اصلی پروژه، قبل از رونمایی رسمی، نسخه ای آزمایشی از همین عروسک هوشمند را به خانه می برد و زیاد طول نمی کشد تا بفهمیم که پای هوش مصنوعی خبیث در میان است. قضیه ساده است. با شرور شکست ناپذیری به نام هوش مصنوعی سروکار داریم که اتفاقا قدرت نامحدودش ابزاری شده برای احیای تمام کلیشه های ژانر وحشت. ولی مانند بیشتر محصولات استودیوی بلوم هاوس، جا برای کاویدن بیشتر وجود دارد.

در مگان به طرز رندانه ای روی موضوع حساسیت برانگیز زنانگی مسموم دست گذاشته شده، یعنی همان چیزی که باعث شده در جهانی مدرن خیلی ها نسبت به خوانش های افراطی از فمینیسم هراس داشته باشند و جرات هم ننمایند که درباره اش حرف بزنند. فیلم بدون ادعایی فراتر از سرگرم کردن تماشاگر، ناخواسته درباره دو مفهوم مهم در جهانی امروز است که در عمل می توانند ما را نجات دهند و جهان را به جای بهتری تبدیل نمایند.

اما در نظر عامه، وای به روزی که از کنترل خارج شوند و کسی جلودارشان نباشد؛ منظور همان هوش مصنوعی و زنانگی مسموم است. در ضمن باید گفت در صورتی که اهل تماشای فیلم های ترسناک نباشید، قبل از اینکه به تحلیل و واکاوی لایه های درونی و ناخودآگاه فیلم برسید، لحن غیرمعمول مگان، که بین وحشت و کمدی سیاه به نوسان درمی آید، فراری تان می دهد و نمی گذارد که ماجرا را جدی بگیرید.

منبع: روزنامه هفت صبح

منبع: فرادید
انتشار: 19 بهمن 1401 بروزرسانی: 19 بهمن 1401 گردآورنده: crochetschool.ir شناسه مطلب: 1625

به "قدرت زنان داغدار و خطر ربات های متخاصم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "قدرت زنان داغدار و خطر ربات های متخاصم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید