کوری چشم 2 مرد درجدال های وحشتناک - زنگ قلاب بافی

به گزارش، نخستین قربانی که دیروز در صبح هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی کیخواه و با حضور یک قاضی مستشار در صندلی ویژه ایستاد و درخواستش را مطرح نمود، عبدا... 40 ساله بود. این مرد که سرایدار یک دبستان در منطقه کهریزک بود، هفدهم بهمن ماه سال 97 به دنبال درگیری با پدر یکی از دانش آموزان مدرسه، چشم چپش را از دست داد و چشم راستش کم بینا شد.

وی دیروز در تشریح جزئیات ماجرا به قضات گفت: من سال هاست که سرایدار مدرسه هستم. زنگ تفریح بود و دانش آموزان در حیاط مدرسه بودند که یک باره جواد که پدر یکی از دانش آموزان بود در حالی که زنجیری در دست داشت وارد مدرسه شد. اوحال طبیعی نداشت و مدام فریاد می کشید. دانش آموزان از دیدن این مرد وحشت نموده بودند که به سمت من حمله ور شد و با زنجیر به چشمم کوبید. چشم چپم به حدی آسیب دید که پزشکان ناچار به تخلیه آن شدند. چشم راستم نیز آسیب دیده و می توانم تا 20 سانتی متری را ببینم.

وی ادامه داد:من یک پسر 15 ساله و یک دختر 10 ساله دارم. این ماجرا تأثیر بدی در روحیه دختر و پسرم گذاشته و دخترم به مشکل روحی مبتلا شده است. من هنوز هم علت این راکه جواد به من حمله ور شد و چشم مرا کور کرد نمی دانم. من می خواستم به زندان بروم و با او دیدار کنم، اما نشد. حالا هم از قصاص چشم گذشت می کنم. هر چند خانواده ام به گذشت راضی نیستند و از من خواسته اند تا تقاضای قصاص چشم را مطرح کنم، اما من نمی توانم چنین درخواستی را مطرح کنم تا یک نفر دیگر مانند من نابینا گردد. به همین دلیل دیه می خواهم.

سپس متهم 32 ساله روبه روی قضات ایستاد و جرمش را گردن گرفت.

وی گفت:من کارگر شهرداری بودم، اما به شیشه معتاد شدم و کارم را از دست دادم. همسرم از من جدا شد و مادرم از دختر خردسالم نگهداری می نماید. وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: از سر کار به خانه برگشته بودم که با مستاجر مادرم روبه رو شدم. مستاجر مادرم یک زن جوان به نام الهه بود. دختر او با دختر من هم مدرسه ای بود و گاهی اوقات الهه دختر من و دختر خودش را به مدرسه می رساند. آن روز او به من گفت سرایدار مدرسه دخترش به او متلک گفته و برای او پیامک ارسال نموده است. من از شنیدن این حرف عصبانی شدم. وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: شیشه کشیده بودم و حال طبیعی نداشتم که زنجیر را برداشتم و به مدرسه دخترم رفتم. من نمی دانم چطور شد که با زنجیر به چشم سرایدار مدرسه کوبیدم. من واقعاً از این ماجرا پشیمان هستم و می دانم اشتباه بزرگی را مرتکب شده ام.

با خاتمه اظهارات این متهم قضات وارد شور شدند تا برای وی حکم صادر نمایند.

دومین قربانی که دیروز در همین شعبه روبه روی قضات ایستاد مرد 27 ساله ای به نام سعید بود.

وی شامگاه سوم آذر سال 97 از سوی یک ناشناس در پارک جوانمردان مورد حمله نهاده شد و چشم چپش را از دست داد.

وی به قضات گفت: آن شب من و دوستانم در پارک نشسته بودیم و با هم صحبت می کردیم که یک مرد ناشناس که ظاهری شبیه داعشی ها داشت ناگهان به سمت من حمله ور شد و با کاردی که در دست داشت به چشم چپم کوبید. مرد ناشناس می گفت: من به دو مردی که کمی آن طرف تر با لهجه با هم صحبت می کردند خندیدم و به همین دلیل مستحق نابینایی هستم. وی ادامه داد: مرد ناشناس اشتباه می کرد و من هیچ کسی را مسخره ننموده بودم. مرد ناشناس بعد از این ماجرا بلافاصله فرار کرد و چشم چپم در بیمارستان تخلیه شد. کوشش پلیس نیز برای شناسایی متهم فراری بی نتیجه ماند و حالا که نزدیک به یک سال از این ماجرا گذشته است، امید دارم پلیس او را دستگیر کند. من برایش حکم قصاص چشم می خواهم.

با خاتمه اظهارات این قربانی قرار شد قضات برای این پرونده تصمیم گیری نمایند.

منبع:خراسان